تفکر انتقادی ( Critical thinking)
تفکر انتقادی در طول بیست سال گذشته از گوشه ای کوچک در فلسفه و علوم اجتماعی به جلو و مرکز حرکت کرده است و امروز موضوعی حیاتی و مهم در تعلیم و تربیت جدید است. تمام استادان علاقه مند به تدریس آن به شاگردان خود هستند ( شافرزمن، ۱۹۹۱: ۱). برنامه ریزان آموزش عالی منفق القول اند که تفکر انتقادی بایستی در برنامه دانشگاهی گنجانده شود ولی به نظر می رسد موافقت کمی در مورد این مطلب داشته باشند که تفکر انتقادی چیست؟ (جونز، ۱۹۹۵) ان سان اندامهای خود را به واسطه ما شینالاتی که به کار میگیرد امتداد میبخشد و در همکنشی با متغیرهای محیط پیرامونی، ساختارهای ذهنی و حتی مغز خویشتن را متحول میسازد تا با محیط طبیعی و اجتماعی متغیر سازگار شود . در برخی حیوانات این پاسخ به پیدایش گوتهای جدید با اندامهایی کم و بیش متفاوت و به انقراض برخی گونهها میانجامد اما انسان کار و فعالیت خود را در همکنشی با طبیعت و جامعه درونی می سازد و بدین سان هم محیط را دگرگون میسازد و هم طبیعت ویژهی خود را تغییر میدهد .این رمز تداوم نوع انسان است و در سایهی پویایی فعالیت و طبیعت غالب او میتوان رسوبهای شکلهای پیشین فعالیت و اندیشهی طبیعی و اجتماعی را همزمان مشاهده کرد . در انسان اندیشه و ایزار بازسازی میشود؛ ابزارها و مفاهیم ناکارآمد و کهنه را دور میریزند، و اندیشه ها و ابزارهای تازهای و به همراهشان طبیعتی نوین در انسان بازآفرینی میشود.